ایران من تو دیگر نیستی .. تو مرده ای .. در تو جز دروغ هیچ نمی بینم . من از ایرانی بودن خود بیزارم ... ایرانی از ایرانی می دزد... ایرانی به ایرانی دروغ می گوید ایرانی در دادگاه قسم دروغ می خورد و شهادت دروغ می دهد.. من از ایران خواهم رفت .. دلم برای ایران تنگ نخواهد شد ... هرگز به ایران باز نمی گردم .. از شنیدن آهنگ ایران مو بر تنم سیخ نخواهد شد ... من از ایران به جز مادر و یک دیوان حافظ هیچ نمی دانم و نمی خواهم ... هیچ ... اسم خود را سوزی خواهم گذاشت و خود را در آمریکا فرانسوی معرفی می کنم و کورش و داریوش را به همین مردمی هدیه میدهم که فقط حرف می زنند و عمل هیچ
No comments:
Post a Comment