Monday, July 12, 2010

یک عالمه دارو خریدم به اندازه ی مصرف یک سال .. فردا یک سری از وسایلی رو که می خوام بعدها مامانم برام بفرسته رو می خوام جمع کنم .. یک سری لباس هست و یک سری وسایل خونه و نقره هام...
یک ماه باقی مونده امشب می خوام یه برنامه بنویسم که توی این چهار هفته ی باقی مونده چه کارهایی باید انجام بدم ... البته به تفکیک هفته ... انقدر علامت سوال جلوم هست که به اینکه این ماه ماهه آخر هست فکر نمی کنم ... خانواده ی شوهرم هم دو شب پیش اومدن خونمون که احساس می کنم شوهره از این مهمونی آرامش خیال گرفت و دیروز که خیلی سر حال بود......... خدایا از خودت کمک می خوام ... از خودت

No comments:

Post a Comment