سال 88 در آخرین روزهاش هم ما رو از ناراحتی بی نصیب نزاشت .. کسی که حکم مادر برای شوهرم داشت انچنان حرکتی از خودش نشون داد که باور کردنی نبود و جز قطع رابطه راهی رو باقی نزاشت . من جنس خرابش رو از دومین تلفنی که سال 81 باهاش داشتم فهمیدم ولی خب این کاری که کرد اخره نامردی بود من اونقدر برام مهم نیست چون هم می شناختمش هم رابطه ی عاطفی باهاش نداشتم ولی دلم برای شوهرم خیلی خیلی سوخت به هر حال اون این زن رو دوست داشت حال شوهرم رو می فهمم چون بابام با من کاری کرد که همین حس رو تجربه کردم ... جالبه که طبیعت در کمترین زمان ممکن انتقام این کارشو گذاشت کف دستش پیغامی که من براش دارم اینه : عزیز جان اگه می دونستم با یک کادوی چهار میلیونی انقدر حالت بد می شه و جنست رو نشون می دی زودتر این هدیه رو بهت می دادم
اما سال 89 سالی بس نیکو می باشد من از همسری عیدی گرفتم یه عیدیه توپ ... شوهری اصلا اهل هدیه دادن و اینا نیست برای همین این عیدی خیلی چسبید... فیلمی که مدتها دنبالش بودم رو برام پیدا کرده بود مرسی عشقم مرسی
No comments:
Post a Comment