Monday, November 16, 2009

عرض شود که من از تیر ماه هشتاد و شش گیاه خوار شدم ... البته گوشت قرمز و سفید رو کنار گذاشتم و از سال 87 تخم مرغ رو به صورت درسته کنار گذاشتم یعنی نیمرو و آب پز و یا توی سالاد الویه نمی خورم ولی خب مثلا توی کیک هم هست که به اون شکل اگر باشه اگه جایی پیش بیاد می خورم ... مثلا اگه یه جایی کیک شکلاتیه بی بی باشه نه نمی گم! بابای بچه ها گیاه خوار نیست ولی خب به مرور از اون حالتی که مردای ایرونی دارن که غذا باید برنجی باشه و خورشت هم باید پر گوشت باشه افتاده ... و اون اشتیاق قبلی به گوشت رو نداره ... به تازگی با مامانم و خواهرم هم به یک دوره ی پاکسازی درون می ریم . یه دوره ی ده هفته ای به همراه مدیتیشن و یوگا و غیره...
حالا حتما می پرسین چرا من اینارو دارم میگم ... جونم براتون بگه که من خیلی این دکترای تهرون رو به واسطه ی کارم می شناسم ... یعنی جماعتی هستن این دکترها در جمع بگم هیچ ارادتی بهشون ندارم ... یکی از اون استخون داراشون که میری مطبش 4 می ری تو 12 می یای بیرون بس که شلوغه داشت کاملا منو به کشتن می داد. و خب من تحت نظر یک دکتر که دوره ی آئورودا دیده بود هم بودم که خب اون نجاتم داد. در نتیجه می خوام بگم اگر مریضی دارین یا حتی اگر ظاهرا هیچ بیماری ندارین ولی سرحال نیستین مثلا خوابتون کیفیت لازم رو نداره یا اگر مثلا بچه دار نمی شین به طب الترنتیو یه نیمچه نگاهی بندازین بد نیست.
فعلا بسه

No comments:

Post a Comment