کار آمریکای ما خیلی زودتر از اونچه که فکر می کردم درست شد فاصله ی من تا آمریکا یه سفر به آنکاراست و یه مصاحبه ی ساده . ... این آرزوی دور و دراز من داره به حقیقت می پیونده به شرط اینکه چند تا گره ی کور از زندگیه من باز شه ... نم خوام نا امید باشم .. دعا می کنم ... خدایا ازت می خوام زندگیه منو شوهرم رو سر و سامون بدی ... همونطور که روزهایی که هنوز زن و شوهر نبودیم اونهمه سنگ رو از جلوی راهمون برداشتی .. فقط از خودت می خوام . ... آرامش شوهرم رو هم از تو می خوام ... دلم می خواد یه روز بیام و تو همین وبلاگ خبر های خوب بنویسم !!!!!!!!!!
سلام.خوبی؟
ReplyDeleteخوشحالم بابت شنیدن خبر خوبی که خوندم.امیدوارم به زودی و راحتی کارتون انجام بشه.یه عالمه آرزوی خوب براتون میفرستم.راستی یه چیزی بگم؟
چرا اسم وبلاگت روزگار تنهاییه؟
تنهایی که بده.تو مگه تنهایی؟!
به هر حال اسم وبلاگت هر چی که هست امیدوارم خودت و شوهرت موفق باشین دوستم.به امید شنیدن خبرهای خوب تر توی این وبلاگ.
واااااااااااای باورت میشه من همونجا توی موسسه یوگا یک سال یوگا کردم؟!!!!
ReplyDeleteپیش خانم خورشیدی.
نه من خام گیاهخواری نکردم.ولی شش سال همیوپاتی کردم.
یک سال اونجا یوگا کردم و سه سال هم توی موسسسه کانون یوگا توی ظفر.
چه بامزه.