Wednesday, November 25, 2009
برای خانم زیگزاگ و آقای زیپ
دوست گلم خانومه زیگزاگ ! خیلی برات ناراحتم ... برای شنیدن یک خبره خوب از طرف تو لحظه شماری می کنم . هیچ وقت باور نمی کردم توی دنیای مجازی بتونم انقدر با کسی ارتباط برقرار کنم تا جایی که دردش رو کاملاً حس کنم . من خیلی خیلی کم گریه می کنم . آخرین باری که گریه کردم برای اون حادثه ی دلخراشی بود که خودت هم می دونی و حالا باز هم گریه می کنم برای دردی که قلب مهربون و کوچیکت باید تحمل کنه ... وارد مسائل س.ی.ا.س.ی. نمی خوام بشم ... از دیدگاه کسی که عاشقه می گم ... اگه من جای تو بودم اگه شوهره من فقط برای چند ساعت نبود .... تحملش خیلی سخته ... نمی خوام روضه بخونم ... یه روزی بر می گردی عقب و این روزا فقط برات خاطره و حتی دلیلی برای افتخار کردنه ... ولی من بی زارم از کشوری که این جوری به دختر و پسرش ناراحتی می ده ... بی زار!
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment